آدم نخستین

از همان بدو خلقت که غار نشینان اشکال بر در و دیوار می تراشیدند ،ضرورت وجود آدم نخستینـــــی به نام معلم ابتدایی احساس گردید.

آدم نخستین

از همان بدو خلقت که غار نشینان اشکال بر در و دیوار می تراشیدند ،ضرورت وجود آدم نخستینـــــی به نام معلم ابتدایی احساس گردید.

عبرت

اصولا وقتی پروژه ای به ثمر می رسد عده ای کارشناس دلسوز در پی آن هستند که مشکلات پیش بینی نشده یا نواقص احتمالی  حین اجرا را برطرف نمایند یا بابه کارگیری تجربیات درصدد برآیند تا ازاشتباهات مجدد جلوگیری به عمل آورند.اما درآموزش و پرورش یا حس عبرت گیری و تجربه اندوزی نیست یا اینکه به کل تفاوتی نمی کند که چه اتفاقی خواهد افتاد و معمولا روز مرگی و باری به هر جهت راهکار آنی تلقی می شود.وقتی آموزش و پرورش مدتی و به هرجهت بدون داشتن وزیرمسیرمعمول خویش را می پیماید یا مثلا خدمات بیمه ی تکمیلی با نواقص کم و بیش خود تداوم می یابد اگر کارشناس یا دلسوزی یافت شود بی شک در پی آن خواهد بود که چرا نبود وزیر تاثیری در روند آموزش ایجاد نمی کند یا چگونه می توان مشکلات بیمه را به نحوی حل نمود که بیماران دیگر با آن مواجه نشوند.

اما با آمدن هروزیرجدید یاعقدهرقرداد تازه بر مشکلات افزوده می شود و بستری به وجود خواهد آمد که مصایب و امور پیچیده تر خواهد شد و اصلاو ابدا چیزی به نام عبرت آموزی یا تجربه اندوزی برای رفع موانع مطرح نخواهد شد ونتیجه این می شود که شاهدیم.کوتاه سخن اینکه با گذشت هر لحظه وضعیت فعلی آموزش و پرورش در جهت تنزل جریان می بابد و اوضاع بدتر خواهد شد.اینکه چرا اینگونه می شود بی تعارف به علت اینست که از مسئولیت پذیری در مدیران خبری نیست و اشتباهات تکراری سبب می شود که فاصله ی ما با حداقل های مورد انتظار زیاد می شود.

اصلا به این کاری نداریم که بیمه طلایی فرهنگیان چرا دچار نواقص فعلی شده اما همین قدرواقفیم که بیمه ی فعلی نه تنها نمی تواند مرهمی برای درمان باشد بلکه عدم تعهد آن سبب ساز مشکلات بیشتری درآینده خواهد بود.اگر عده ای در صدد اصلاح امور به عنوان مثال از طریق استیضاح وزیرهستند باید گزینه ای را مد نظر داشته باشند که بهتر از موقعیت فعلی باشد وگرنه تعویض بدون جایگزین مجرب بر مشکلات خواهد افزود.

وحشتناک ترین حالتی که می توان متصور شد همین است که متاسفانه مرسوم می باشد یعنی اینکه برای کادر آموزشی اصلا تفاوتی نمی کند که چه کسی در مصدرتصمیم گیریهای کلان آموزشی قرار دارد و این بدترین وضعیت ممکن در فرآیند آموزش می باشد و متاسفانه کادر آموزشی زمانی پی به مدیریت بالادستان خویش می برند که به علت تصمیم گیریهای نابجا و بعضا نادرست آنان دچار مشکلات می شوند مثل همین بیمه ی بی سر و تهی که گرفتارش می باشند.

جان کلام اینکه اگرهرکسی که پستی در آموزش وپرورش اشغال می کند سعی در جهت اصلاح نواقص قبلی داشته باشد و وقت و بیت المال را در جهت روزمرگی هزینه ننماید بزرگترین گام را در جهت انجام وظیفه برداشته ودراین راستا هم مطمئن باشید که برای زیردستان فقط وفقط بهتر شدن اوضاع و کارایی توفیر می نماید نه اینکه چه کسی وبا چه سابقه یا مرامی برایش تصمیم گیری نماید!  

خالصانه


همه چی از اونجا شروع یا شایدم تموم شد که طبق یک بخشنامه جدید قرار شد هر کی بالای سی سال خدمت کرده و رئیس یک مجتمع هم بوده یا باید بازنشسته بشه یا مجبوره که دیگه رئیس نباشه و تشریف ببره سرکلاس.

و همین رئیس مجتمعی که مدام دم از خدمت خالصانه می زد وعلیرغم سی و سه سال خدمت مانند کنه ول کن ریاست نبود تقاضای بازنشستگی اجباری کردو حتی حاضر نشد برای یکسال هم که شده درکسوت یک معلم ساده قدم به کلاس بگذارد.

راستی هم که بعد یک عمر خدمت راحت و بی دغدغه ،دریافت مزایای آنچنانی ،پارتی بازیهای مکرروعدم کارایی لازم خیلی مشکله که خواسته باشی نون حلال بخوری و آقا بالا سرداشته باشی!