آدم نخستین

از همان بدو خلقت که غار نشینان اشکال بر در و دیوار می تراشیدند ،ضرورت وجود آدم نخستینـــــی به نام معلم ابتدایی احساس گردید.

آدم نخستین

از همان بدو خلقت که غار نشینان اشکال بر در و دیوار می تراشیدند ،ضرورت وجود آدم نخستینـــــی به نام معلم ابتدایی احساس گردید.

شاه و شاه قلی

معلم دچاربیماری صعب العلاج شده واداره بهش یک پون داده که برو مدرسه اما کلاس نرو تا تکلیف درمانت مشخص بشه.

معلم میاد مدرسه وبا اینکه بهش گفتن کلاس نرو اما مدیرمدرسه تکلیفش می کنه که باید کلاس بری.

معلم هم کلاس میره اما اززنگ دوم به بعد حالش منقلب می شه.بیشتر معلمها می گن نباید کلاس بری وجونت واجب تره.اما مدیرنا آگاه میره اداره و با سیخ زدن به مسئولین ازاونا می خواد یا این معلم مریض را بردارند یا بفرستنش سرکلاس.

الغرض معلم هربار میره اداره بهش می گن کلاس نرو اما مدرسه که میاد مدیرخلاف این عمل می کنه.دقیقا حکایت شاه می بخشه و شاه قلی خیر!

در نهایت معلم ناچار می شود بره تقاضای ازکارافتادگی کنه و بعد اینکه کلی از مزایای کاریش را ازدست میده و فاتحه ی روحیه اش خونده میشه میاد به مدیرش می گه:حالا راضی شدی که من رو با این بیماری به خاک سیاه نشوندی درحالیکه می توانستی خیلی بهتر از این حرفا عمل کنی.ان شا ال... خدا چنین بیماریی نصیبت کنه تا متوجه رفتارهایت بشی!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد