آدم نخستین

از همان بدو خلقت که غار نشینان اشکال بر در و دیوار می تراشیدند ،ضرورت وجود آدم نخستینـــــی به نام معلم ابتدایی احساس گردید.

آدم نخستین

از همان بدو خلقت که غار نشینان اشکال بر در و دیوار می تراشیدند ،ضرورت وجود آدم نخستینـــــی به نام معلم ابتدایی احساس گردید.

همان به که خواجه در خواب بماندتا مشقت دیگران زیاده نگردد!

ماجرا از آن جا آغازمی شود که مسئولی،مدیرکلی یا حتی وزیرآموزش و پرورش از خواب بلند می شود و هوس می کند بخشنامه ای صادرکند تامثل همیشه عدم تناسب انتخاب یک مقام را با سمتش به رخ دیگران بکشدبنابراین فارغ ازهمه ی مشکلات موجود، مقطع ابتدایی یعنی بهترین گزینه برای آزمون و خطا را انتخاب و تیری در چله گذاشته رها می نماید با این امید که آموزش ابتدایی یکی از بی دغدغه ترین ها و آسانترین مقاطع آموزش و پرورش است که به راحتی می توان خودرا درآن آزمود.

مضمون بخشنامه بدین قرار است که آموزگاران ابتدایی هر آنچه تحت عنوان ژوری نوبت اول نوشته اند به دور بریزند و ژوریهای جدید را جایگزین آن نمایند.یعنی به همین سادگی بخشنامه ای صادر می شود که هیچگونه سنحیتی با جامعه آموزگاران ندارد و نشان از بیخبری و دوری از نظام تعلیم و تربیت دارد.راستش اشکالات وارده به اینچنین بخشنامه ای از شماربدرو برهیچ اهل فرهنگی پوشیده نیست اما در پی انتقاداتی می آید که شاید ولو اندک زمینه ای شود برای حاکمیت عقل و منطق به جای تصمیم گیریهای آنی هر چند تجربه نشان داده که غفلت و دوری ازلمس مشکلات فرهنگیان مانند ذره ای عمل می نماید به گرداگرد مسولین مغفول! باری:

1-یکی نیست به صادرکننده ی چنین بخشنامه ای یاد آوری نماید که ای مقام در خواب!قریب یک ماه است که آموزگاران ژوریهای نوبت اول را تکمیل و بر اساس آنها ،اطلاعیه نیز صادر شده و به اولیا هم اطلاع رسانی انجام شده است.

2-دائم به بچه های مردم می آموزیم اسراف نکنید و نظم را رعایت نمایید.حال یک مسئولی پیدا شده که امر به اسراف یعنی دور ریختن ژوریهای قبل نموده ودر کمال بی نظمی باعث هدررفتن صدها کیلوکاغذ، منابع فراوان انرژی و ساعتها تلف شدن وقت آنهم در مقیاس استان یا کشورشده است. آیاصدوراین چنین بخشنامه های شتابزده در زمان فعلی و با وجود مشکلات تورمی و معضلات عدیده بودجه مدارس، جای سئوال و پیگیری ندارد؟

3-اکثر افراد مرتبط با این بخشنامه جدید واقفند که این ژوریها دارای نواقص زیادی هستند و نیاز به بازبینی و اصلاح مجدد دارند بنابراین باید در نوشتن آنها محتاطانه عمل نمود.

4-اگر خدا وکیلی مقام صادر کننده اینچنین بخشنامه ای برای نمونه فقط برای یک کلاس درسی ژوری های قبلی را پر می نمود و با ساختار ضعیف و اشکالات فیزیکی چون کوچکی حروف در ارتباط می بود به یقین در صدور بخشنامه های جدید عاقلانه تر ورود می نمود و بر نوشتن ژوریهای فعلی با همان اشکالات اصرار نمی ورزید اما افسوس که نه در خصوص ژوریهای قبلی و نه در مورد ژوریهای فعلی کارشناسی لازم به عمل نیامده است و صرفا سلیقه شخصی وتصمیم گیری محدود حاکم بوده است.

5-به بچه ها می آموزیم که همیشه با بزرگترها و اهل فن در خصوص کارهایتان مشورت نمایید و این سخن را به عنوان نقل از بزرگان دین آویزه ی گوش خود سازید حال بفرمایید در صدور این چنین بخشنامه ی معضل آوری با چه تعداد معلم و کارشناس و در کجا به مشورت نشسته اید که اینچنین ناسنجیده و به دور از ذهن عمل نموده اید؟

6-اینک که مقام مسئول در اوج وقت نشناسی و بیگانگی با نظام تعلیم و تربیت اقدام به ارائه بخشنامه علیرغم گذشتن از نوبت اول نموده لطفا بفرمایید چنانچه معلمی چون شما رفتار نماید و تکمیل این ژوریها را به بعدها ی دورمثلا نوبت دوم موکول نماید اشتباه یا تساهل عمدی اش می تواند توجیه کننده ی عمل نادرستش باشد یا به خاطر این وقت نشناسی مورد مواخذه قرار خواهد گرفت؟آیا شما نیز به واسطه ی این وقت نشناسی یا سهل انگاری در ابعاد فاجعه آمیز مورد سئوال خواهید گرفت و جوابگو خواهید بود؟

7- معقول تر از همه اینست که بی خیال ژوریهای جدید شوید و با بسنده کردن به ژوریهای قبلی ،امسال را به پایان رسانده و برای سال بعد معیارعقلی و واقعی،منطق و برنامه ریزی صحیح راپیشه سازید تاهمگی خسارات کمتری را متحمل شویم.

8-از شما خواسته شد که به کاردرآموزش ابتدایی بها دهید و سختی های کاردراین مقطع را دریابید وبا ساپورت همه جانبه ی مالی و عاطفی- روانی پشتوانه ای شوید محکم برای آموزگاران زحمتکش شاغل در ابتدایی نه اینکه با صدور بخشنامه های ناشی از بر آشفتگی ذهنی یا احیانا بیکاری، نمکی شوید بر زخم این قشرمظلوم پذیرای آزمون و خطا مسئولین محترم.اگر به غیر اینست چرا این معضلات و مشکلات دامنگیر سایر مقاطع نیست واین فقط مقطع ابتدایی است که درگیر تصمیمات نابخردانه و آنی می باشد.چنانچه اوضاع بر همین منوال باشد به جد عرض می کنیم: همان به که خواجه در خواب بماند تا مشقت دیگران زیاده نگردد!

(آدم نخستین)

چالش چاپ فیش حقوقی

همکار گرامی،من هم مانند سایرین عریضه ی پر سوزوگدازت را خواندم وامضا کردم وبا امید افزایش ریالی به حقوقم چشم به اجابت خواسـته ی به حقمـان نشـسته ام.اما عزیز دل برادردرمیان خیل تایـید کنندگانـت ،ندیدم مـدیریا رئیس اداره ای ازجنـس فرهنـگی که به حمایت ازدل پرخونت فیش حقوقی یشان را چاپ نمایندکه ما هم درآمدمان اینست و حریف ناملایمات تورم نیستیم.این نوع عدم حمایت ازسوی مسئولین مربوطه، ناخدآگاه این ظن ناگواررا تقویت می کند که نکند کسانی که آقا بالاسر معلمین قرار دارند یا محافظه کاری پیشه نموده اند یا واقعا دریافتی پیدا و پنهانشان به قدر کفایت است که دم بر نمی آرند وازسختی روزگار نمی نالند.به هرروی این مدیران وریاست هاازهرحالتی که منتفع باشند به دلیل بیگانگی با قشر زحمتکش معلم فرسنگها با معیارعرق ریختن وبه سیلی صورت خویش را شاداب نشان دادن فاصله دارند.

اما منظورواقعی ازمطرح کردن این بحث اینست که لازم نیست معلمین دلسوز جامعه مقداردرآمد خویش را با یک پرستار،بانکی یا شرکت نفتی بسنجند بلکه همانگونه که اقتضای شرع وعقل حکم می کند بایسته است درابتدا، اصلاح ازخویش شروع شودیعنی مسئول بالادستی چون مدیرآموزشگاه ومعاون یا ریاست اداره ودوایرمتفاوت اداری آموزش و پرورش به همراه انواع معاونین با نظارت مستقیم دیوان عدالت اداری اقدام به چاپ و درمعرض نمایش قراردادن میزان حقوق و مزایای واقعی خود نمایندتا معلمین عزیزاز میزان تبعیض ها یا دلایل سکوت های مصلحتی آگاه شوند.

همکاران بزرگواراینکه کارمندان هموطن سایرادارات ازمزایا و حقوق های میلیونی برخوردارند نه تنها باید باعث خوشحالی ما شود بلکه باید درایت این عزیزان نیزباعث عبرت ما شود که چگونه با انتخاب مدیر،مسئول یا حتی وزیرکاردانی حلال و سنگ صبور مطمئنی برای زیر دستانشان هستند و با راضی نگه داشتن آنان بازدهی و راندمان کارشان را بالا می برند.یاد آوری این موضوع هم خالی از لطف نیست که همه ی این کارمندان با حقوق های آنچنانی در نهایت خروجی همین نظام تعلیم و تربیت ما هستندپس واقعا چه کاستی در آموزش و پرورش می تواند سبب ساز این نقصان بزرگ باشد که درختی به پرباری آموزش و پرورش نیازمند مستاصل ماحصل خود شود!

پاسخ را به وضوح می توان درعدم برنامه ریزی صحیح،اختلاف های فاحش بین رده های مختلف صف و ستاد،بی تفاوتی مسئولین در راس هرم آموزش نسبت به معلمین در قاعده ی هرم دانست که اگر چه بعضی از مشکلات را باید به کارشناسان و زمان مورد لزوم سپرد اما معضل درک شرایط سخت معیشتی فرهنگیان را می توان همانگونه که قبلا گفته شد با به نمایش گذاشتن میزان واقعی در آمدهای مدیران گوناگون آموزش و پرورش بیشتر لمس نمود.پس امیدواریم از همین فردای خواندن این نوشتار شاهدچاپ پی در پی فیش های حقوقی از ما بهتران درهمین جا باشیم وهر روز مدیری،رئیس اداره،مدیر کل یا حتی شخص وزیرآموزش و پرورش در  اقدامی داوطلبانه جهت همدردی با معلمان و تنویر افکار عمومی قدم پیش نهندو در آمدهایشان را به روز عیان فرمایند که بی شک وقتی بلا و مصیبت عمومی شود گواراست وبه غیر این اگرباشد این شائبه همچنان پا برجا خواهد ماند که بیگانگی و بی تفاوتی نسبت به زیردستان روال کارها شده که هر روز به بخشنامه های رنگارنگ و توجیه ناپذیری مثل تعطیلی یا عدم پنج شنبه ها ،چگونگی استفاده از فرایند کیفی یا کمی ارزشیابی،دوره های بی حاصل ضمن خدمت، یابرگزاری مراسم صوری گوناگون جماعت فرهنگی را سر کار و مشغول می نمایندتا سختی ها فراموششان شود که البته خیالی خام بیش نیست.

خلاصه عزیزان فرادست به غیرازمعلمین گچ کلاس خورده، با چاپ یک فیش ناقابل حقوقی در رسانه های عمومی مانند همین جا می توانند یا خود را از دسته زحمت کشان فرهنگی به حساب آورند یا با کتمان میزان واقعی درآمدشان خود را در زمره ی خوش نشینان فارغ از هر گونه دغدغه قلمداد نمایند که در این صورت هم قضاوت معلمین شامل حال و کسبشان خواهد بود.کوتاه سخن اینکه تا وقتی مسئولین محترم از مزایای چند برابر یک معلم آن هم با کمترین کارآمدی ومسئولیت پذیری منتفع باشنداین درب برهمین منوال خواهد چرخیدو روز به روزبر اختلاف ها ،تبعیض ها و بالطبع پیامدی های ناخوشایند آن افزوده خواهد شد.

عزیزان مسئول به غیرازمعلم، اگرآمدیدو به صورت صریح و شفاف میزان واقعی دریافتی های خویش را در معرض دید فرهنگیان قرار دادید تا مورد نقد بین زحمت و اجرقرار گیرید می توانید چاره ای هم برای قشر تحت فشار معلم اتخاذ نمایید درغیر این صورت و با وجود این عدم درک ها ره به جایی نخواهیم برد.به هرحال چالش چاپ فیش حقوقی ومزایای مسئولین می تواندتمیزی شود برای ابراز همدلی با قشر زحمتکش معلم یا بی تفاوتی و عدم سنخیت با مسائل معیشتی فرهنگیان.پس بسم ا... شفاف سازی را از همین جا و هم اکنون شروع فرمایید تا فرهنگیان محترم به این باور برسند که شماها هم از درد دل آنان مطلع هستید وعملا با مسائلی دست و پنجه نرم می کنید که امان ازروزگارمعلم بریده است. والسلام.


 (آدم نخستین)