آدم نخستین

از همان بدو خلقت که غار نشینان اشکال بر در و دیوار می تراشیدند ،ضرورت وجود آدم نخستینـــــی به نام معلم ابتدایی احساس گردید.

آدم نخستین

از همان بدو خلقت که غار نشینان اشکال بر در و دیوار می تراشیدند ،ضرورت وجود آدم نخستینـــــی به نام معلم ابتدایی احساس گردید.

رضایت همه وهیچ کس

بدترین حالتی که یک مدیر می تواند از خودش بروز دهد اینست که به خاطر حفظ حقوق دانش آموزان، خوشحالی بعضی همکاران غرض ورز،اولیا و مسئولین اداره به همکارش درابتدایی ظلم مضاعف نماید حتی جایگاه او را به زیر سئوال ببرد و تهدیدش نماید به گزارش دادن و اخراج صرفا برای اینکه دیگران به اصطلاح ازاوراضی باشند و بدین گونه مدیرتش را موجه جلوه دهد.

در این راستا مدیر نالایق که با به وجود آوردن بدترین شرایط برای همکار زیر دستش خون دل نسبت به او روا داشته در نهایت وقاحت نیز مدعی خواهد شد که با درایت درمدیریتش همگی ازاوراضی اند.البته این طرز تفکر اشتباه فقط مختص به خود اوست و هرکسی که سراز آموزش در می آورد اینچنین کردار ناشایست را نمی پسندد اما افسوس مدیر است و تحمیلی از اداره ای که خود مشکل دار می باشد.

انگشت شمار دیده شده اند مدیرانی که تمام قد در برابر تمام ناملایمات بدون هیچ چشم داشتی به دفاع جانانه ازهمکاران زیر دستشان پرداخته اندودر نهایت خرسندی،تلاش ازجان ودل همکارورضایت پروردگار را پذیرا گشته اند.البته اینچنین مدیران فداکارو دلسوز خیلی کم پیدا می شوند زیرا به اصطلاح محیط فرهنگی است و اثری از مدیریت صحیح و کارآمد به ندرت به چشم می خورد!

مدیر عادل

مدیر مدرسه گیر میده به خانم معلمی که کلاست خوب اداره نمیشه و من به فکر بچه های مردمم و مسئولیت دارم.خانم معلم هم میگه بچه های کلاسش شر هستند وفرصت می خواد تا کلاس دستش بیاد اما مدیر مخالفت می کنه و در نهایت خانم معلم گریان و ناچار مدرسه رو ترک می کنه و میره.

چندروز بعد ازاداره زنگ می زنند و می گویند امروز نیروی جدیدی براتون ابلاغ زدیم و بزودی میاد و باید بره همون کلاسی که خانم معلمش رفته است.

دست بر قضا نیروی جدید،زن مدیر مدرسه از آب در میاد.مدیر حالی به حالی میشه و به شدت با اومدن زنش مخالفت می کنه و استدلاش اینه که چون بچه های کلاس شرهستند ممکنه زنش اذیت بشه ونباید به اون کلاس بره.

خلاصه با رایزنی هایی که به شیوه ی دستمال بدستی و پاچه خوری انجام میده درنهایت زنش را می فرستند مدرسه ای نزدیک خونه اش و کلاس همچنان بلاتکلیف می مونه و بچه های مردم هم یله می گردندو دیگرازمسئولیت و دلسوزی هم خبری نیست!