آدم نخستین

از همان بدو خلقت که غار نشینان اشکال بر در و دیوار می تراشیدند ،ضرورت وجود آدم نخستینـــــی به نام معلم ابتدایی احساس گردید.

آدم نخستین

از همان بدو خلقت که غار نشینان اشکال بر در و دیوار می تراشیدند ،ضرورت وجود آدم نخستینـــــی به نام معلم ابتدایی احساس گردید.

توصیه های آدم نخستین برای آزمون های نمونه و تیزهوشان

این روزها که به روشی کاملا اشتباه اذهان دانش آموزان خویش را با انبوهی ازفرمولها،معلومات و اطلاعات آنچنانی انبوه ساخته ایم و به تاسی ازچشم وهم چشمی کلاسها ،تستها وآزمونهای گوناگون با سطوح مختلفی را به خورد فرزندانمان داده ایم و درعین آگاهی از شرکت دریک رقابت ناسالم ونامتعادل پاره تنمان را عامدانه و از روی کج فهمی به سمت کوه معضلات و مشکلات احتمالی سوق می دهیم حداقل کاری که در این واپسین ساعات باقی مانده تا کنکور تیزهوشان یا مدارس خاص نمونه می توانیم انجام دهیم اینست که فرصتی را تدارک بینیم تا این عزیزان بتوانند بچگی کنند وغرق درعالم تفریح و سرگرمی های عملی -بدنی به ثباتی برای طبقه بندی  دانسته های خویش دست یابندتا شاید ازاسترس فوق العاده ای که به ان دچارند یا مبتلا خواهند شد اندکی کاسته شود.

بی شک والدین زیادی درطی ماههای گذشته شاهد ناخن جویدن،شب اداری،بیقراری و نگرانی ،گوشه گیری ،عدم تعادل دررفتارو پرخاشگری وافراط های غیرمعمول فرزندانشان بوده اندولی چون آنهارا درراسته ی آزمون آتی طبیعی می دانند به راحتی از آن می گذرند وآنرا موقتی فرض می کنند درحالیکه به دست خویش بیماری واسترس را تا آخرعمرگریبانگیر آنان ساخته اند.

فقط یادمان نرود که همزمان با گذرازدوران سخت آزمونها بهترین فرصتهای بچگی کردن وتفریح را که اقتضای سن آنهاست از آنان می گیریم و به قدری هم براین خطا مصر هستیم که ما هم به مانند آنان به استرس دچارمی شویم.اگر باور ندارید به حوزه های برگزاری آزمونهایی از این دست سری بزنید تا ببینید چگونه والدین نیزهم پای فرزندانشان برای امتحان واتمام آن بی قراری می نمایند.

البته اندیشه درماهیت این گونه کنکورها مارا به این واقعیت تلخ نیزرهنمون خواهد ساخت که وقتی خود نظام آموزش و پرورش  متکی بر آزمون و خطاتاکید فراوان در برگزاری این نوع امتحانات استرس زا دارد دانش آموختگانش حق دارند نگران باشند.ولی این روش نادرست نمی تواند مانعی برای والدین فرهیخته باشد تا دستی دستی پاره ی تنشان را به سمت تاریکی و سردرگمی هول دهند.باری ازآنجا که آزمونهایی با این درجه ازنگرانی سالهاست منسوخ شده پیشنهاد می شود اگر امکان تمکن مالی برای پدرومادرها فراهم است حتما فرزندانشان را دریکی ازموسسات آموزشی غیرانتفاعی و باتجربه ثبت نام نمایند ومانع از دغدغه عزیزانشان شوندو اگر هم مقدور نیست شرایطی فراهم آورند که فرزندانشان احساس پشت گرمی بنمایند و خیال نکنند با عدم قبولی دنیا به پایان خواهد رسید.

به امید روزی که مسئولین آموزش و پرورش به این نتیجه به طور واقع برسند که یکی ازدلایل بسط روش توصیفی همین استرس زدایی و اجتناب از برگزاری آزمون و کنکور است.هرچند که متاسفانه و تاکنون متدهایی که ارائه داده اند همگی درجهتی خلاف سیاست های مرسوم است از جمله ارائه برنامه هماهنگ در برگزاری امتحانات نوبت دوم پایه ششم که به نوعی به سخره گرفتن نظام توصیفی می باشد یا مدارس زیادی که همچنان به روش کمی اداره می شوند و هیچکس هم پیدا نمی شود که مانعی برای آنان گرددو دیگر نداشتن برنامه ای مدون و مشخص برای برگزاری کلاسهای توصیفی که سبب شده معلمین همچنان به روشهای گذشته توسل جویند که البته حق هم دارند.

کلام آخراینکه به یاد داشته باشیدفردی که خود به استرس دچاراست نمی تواندثبات ومنطق رفتاری را به دیگران منتقل نمایدبنابراین شما والدین کاری سخت در پیش دارید وسعی نماییدبه گونه ای رفتار کنید که فرزندتان را سنگ صبور باشید و به شدت از سرکوفت زدن و برانگیختن حس رقابت دراین واپسین لحظات اجتناب ورزید.دانش آموزتان را با شکلات وآب راهی جلسه امتحان نمایید. از  معجزه ی خنده ولبخندغفلت نورزیدوحداقل امروز را به وجود آورنده ی حس خوب باشید ودرنهایت اینکه یادواستعانت ازخدا را در هرکاری به فرزندانتان یادآور باشید.

به امید موفقیت در لحظه لحظه زندگیتان نه فقط دراین شرایط خاص!

((آدم نخستین))  

تفاوت را احساس کنید.


خانم مدیربا بیست سال سابقه بعد یک هفته از کربلا تشریف فرما شده اند وهمه ی معلمها برای دیدنش باخبر یا بی خبر خودشان رابه خانه اش رسانده اند که خیرمقدم بگویند وهرکدام به نحوی از دسته گل گرفته تا شیرینی و بنرابراز احساسات نمایند.

دقیقا روز بعد برادر جوان مستخدمه ی آموزشگاه به درود حیات می گوید و عزایش هم در مسجدی همان حوالی مدرسه است.اما دریغ ازیک عرض تسلیت ازمعلم گرفته تا کربلایی مدیر!

همین معلمهازیر نظرهمان مدیرهر روز تقوا رابه بچه های مردم می آموزندوتفاوت گذاشتن بین مردم را گناه نابخشودنی می خوانند!