آدم نخستین

از همان بدو خلقت که غار نشینان اشکال بر در و دیوار می تراشیدند ،ضرورت وجود آدم نخستینـــــی به نام معلم ابتدایی احساس گردید.

آدم نخستین

از همان بدو خلقت که غار نشینان اشکال بر در و دیوار می تراشیدند ،ضرورت وجود آدم نخستینـــــی به نام معلم ابتدایی احساس گردید.

چالش چاپ فیش حقوقی

همکار گرامی،من هم مانند سایرین عریضه ی پر سوزوگدازت را خواندم وامضا کردم وبا امید افزایش ریالی به حقوقم چشم به اجابت خواسـته ی به حقمـان نشـسته ام.اما عزیز دل برادردرمیان خیل تایـید کنندگانـت ،ندیدم مـدیریا رئیس اداره ای ازجنـس فرهنـگی که به حمایت ازدل پرخونت فیش حقوقی یشان را چاپ نمایندکه ما هم درآمدمان اینست و حریف ناملایمات تورم نیستیم.این نوع عدم حمایت ازسوی مسئولین مربوطه، ناخدآگاه این ظن ناگواررا تقویت می کند که نکند کسانی که آقا بالاسر معلمین قرار دارند یا محافظه کاری پیشه نموده اند یا واقعا دریافتی پیدا و پنهانشان به قدر کفایت است که دم بر نمی آرند وازسختی روزگار نمی نالند.به هرروی این مدیران وریاست هاازهرحالتی که منتفع باشند به دلیل بیگانگی با قشر زحمتکش معلم فرسنگها با معیارعرق ریختن وبه سیلی صورت خویش را شاداب نشان دادن فاصله دارند.

اما منظورواقعی ازمطرح کردن این بحث اینست که لازم نیست معلمین دلسوز جامعه مقداردرآمد خویش را با یک پرستار،بانکی یا شرکت نفتی بسنجند بلکه همانگونه که اقتضای شرع وعقل حکم می کند بایسته است درابتدا، اصلاح ازخویش شروع شودیعنی مسئول بالادستی چون مدیرآموزشگاه ومعاون یا ریاست اداره ودوایرمتفاوت اداری آموزش و پرورش به همراه انواع معاونین با نظارت مستقیم دیوان عدالت اداری اقدام به چاپ و درمعرض نمایش قراردادن میزان حقوق و مزایای واقعی خود نمایندتا معلمین عزیزاز میزان تبعیض ها یا دلایل سکوت های مصلحتی آگاه شوند.

همکاران بزرگواراینکه کارمندان هموطن سایرادارات ازمزایا و حقوق های میلیونی برخوردارند نه تنها باید باعث خوشحالی ما شود بلکه باید درایت این عزیزان نیزباعث عبرت ما شود که چگونه با انتخاب مدیر،مسئول یا حتی وزیرکاردانی حلال و سنگ صبور مطمئنی برای زیر دستانشان هستند و با راضی نگه داشتن آنان بازدهی و راندمان کارشان را بالا می برند.یاد آوری این موضوع هم خالی از لطف نیست که همه ی این کارمندان با حقوق های آنچنانی در نهایت خروجی همین نظام تعلیم و تربیت ما هستندپس واقعا چه کاستی در آموزش و پرورش می تواند سبب ساز این نقصان بزرگ باشد که درختی به پرباری آموزش و پرورش نیازمند مستاصل ماحصل خود شود!

پاسخ را به وضوح می توان درعدم برنامه ریزی صحیح،اختلاف های فاحش بین رده های مختلف صف و ستاد،بی تفاوتی مسئولین در راس هرم آموزش نسبت به معلمین در قاعده ی هرم دانست که اگر چه بعضی از مشکلات را باید به کارشناسان و زمان مورد لزوم سپرد اما معضل درک شرایط سخت معیشتی فرهنگیان را می توان همانگونه که قبلا گفته شد با به نمایش گذاشتن میزان واقعی در آمدهای مدیران گوناگون آموزش و پرورش بیشتر لمس نمود.پس امیدواریم از همین فردای خواندن این نوشتار شاهدچاپ پی در پی فیش های حقوقی از ما بهتران درهمین جا باشیم وهر روز مدیری،رئیس اداره،مدیر کل یا حتی شخص وزیرآموزش و پرورش در  اقدامی داوطلبانه جهت همدردی با معلمان و تنویر افکار عمومی قدم پیش نهندو در آمدهایشان را به روز عیان فرمایند که بی شک وقتی بلا و مصیبت عمومی شود گواراست وبه غیر این اگرباشد این شائبه همچنان پا برجا خواهد ماند که بیگانگی و بی تفاوتی نسبت به زیردستان روال کارها شده که هر روز به بخشنامه های رنگارنگ و توجیه ناپذیری مثل تعطیلی یا عدم پنج شنبه ها ،چگونگی استفاده از فرایند کیفی یا کمی ارزشیابی،دوره های بی حاصل ضمن خدمت، یابرگزاری مراسم صوری گوناگون جماعت فرهنگی را سر کار و مشغول می نمایندتا سختی ها فراموششان شود که البته خیالی خام بیش نیست.

خلاصه عزیزان فرادست به غیرازمعلمین گچ کلاس خورده، با چاپ یک فیش ناقابل حقوقی در رسانه های عمومی مانند همین جا می توانند یا خود را از دسته زحمت کشان فرهنگی به حساب آورند یا با کتمان میزان واقعی درآمدشان خود را در زمره ی خوش نشینان فارغ از هر گونه دغدغه قلمداد نمایند که در این صورت هم قضاوت معلمین شامل حال و کسبشان خواهد بود.کوتاه سخن اینکه تا وقتی مسئولین محترم از مزایای چند برابر یک معلم آن هم با کمترین کارآمدی ومسئولیت پذیری منتفع باشنداین درب برهمین منوال خواهد چرخیدو روز به روزبر اختلاف ها ،تبعیض ها و بالطبع پیامدی های ناخوشایند آن افزوده خواهد شد.

عزیزان مسئول به غیرازمعلم، اگرآمدیدو به صورت صریح و شفاف میزان واقعی دریافتی های خویش را در معرض دید فرهنگیان قرار دادید تا مورد نقد بین زحمت و اجرقرار گیرید می توانید چاره ای هم برای قشر تحت فشار معلم اتخاذ نمایید درغیر این صورت و با وجود این عدم درک ها ره به جایی نخواهیم برد.به هرحال چالش چاپ فیش حقوقی ومزایای مسئولین می تواندتمیزی شود برای ابراز همدلی با قشر زحمتکش معلم یا بی تفاوتی و عدم سنخیت با مسائل معیشتی فرهنگیان.پس بسم ا... شفاف سازی را از همین جا و هم اکنون شروع فرمایید تا فرهنگیان محترم به این باور برسند که شماها هم از درد دل آنان مطلع هستید وعملا با مسائلی دست و پنجه نرم می کنید که امان ازروزگارمعلم بریده است. والسلام.


 (آدم نخستین)      

در نبود نظارت یا وجدان کاری

بهم خبر رسید به خاطراینکه آمار دانش آموزان یکی ازکلاسهای دبستانی،نزدیک خونه مون رفته بالاو ممکنه دو تا کلاس بشه وشاید که بتونم اونجا خدمت کنم و برای اینکه متهم به پارتی بازی نشوم و حقی روازکسی ضایع نکنم خیلی محترمانه و با احتیاط

رفتم پیش مسئول مقطع و جریان را گفتم.گفت:بزار ببینم اگر آمارش جور باشه ترا می فرستم اونجا.اما مگر ارباب رجوع ها می گذاشتند که آقای مسئول یک دیدی به آمارها بندازه!هر لحظه سر و کله ی یک نفر پیدا می شد و به نوعی تقاضایش را مطرح می کرد و جواب می گرفت و می رفت و همچنان نوبت به ما نمی رسید.خانمی از مقطع دبیرستان و محکوم به خدمت در ابتدایی اومد گفت:من یاد ندارم درس بدم ،منو بندازین تو یک مدرسه خلوت و درسهای آسون بهم بدین چونکه حوصله سروکله زدن با بچه ها رو ندارم!مسئول هم گفت:خیالتون راحت ،درستش می کنم و خبرتون می دم.دیگری مدیر بود و در گوشی به مسئول گفت:من فلان حانم را می خواهم تا برایم کار کند.بهش گفتند:فلانی سازماندهی شده.دوباره گفت:خوب ردیفش کنید و جایش را عوض کنید،مگه نمیشه! مسئول گفت:سخته ولی به چشم.معلم کمیسیونی اومد و گفت:فلانی دستت درد نکنه منو نزدیک خونه مون انداختی اما راستش از این مدرسه خوشم نمیاد و لطفا جام رو عوض کن.مسئول گفت:حالا امسال رو هر جوری هست تو همون مدرسه به سر بزن و یادت باشه که کمیسیون پزشکی هم مریضی شما رو تایید نکرده و ما صرفا جهت همکاری با شما راه اومدیم تا ببینیم سال آینده چه می شودکرد.

خلاصه تو اون یک ساعت که ور دست مسئول نشسته بودیم مشاهده کردیم که همه کس و با هرجورادعایی اومد وکارش درست شد و رفت پی کارشو به من هم گفته شد :امروز که دیر شد برو هفته ی دیگر بیا ،ببینم چه کاری می تونیم برایت انجام بدیم.

هفته بعد باز بغل آقای مسئول نشسته بودیم و شاهد انواع جابجایی ها،رابطه بازیها و قوم و خویش سالاری ها بودم تا آن حد که گاهی معاون اداره خودش میومد پیش مسئول مقطع و می گفت:فلانی را مدیر بزار،این خانم را معاونش کن،جای این را عوض کن ،برای فلانی ابلاغ بزن وحتی به چشم خودم دیدم که مسئول مقطع ابتدایی یکباره کلی ارباب رجوع را ول کرد و رفت تا آشنایی را شخصا جهت معرفی به رئیس حضوری همراهی نماید.

سرتون رو درد نیارم در این دو هفته که اداره می رفتم متوجه شدم سازماندهی اصلی همین رابطه بازیها است و امتیاز و امتیاز بندی و تو صف ایستادنها همه سرکاری بوده است.

اما در هفته سوم آقای مسئول رو به من کرد و گفت:همکار محترم درسته که آمار برای دو تا شدن کلاس مناسبه اما راستش چون نیرو کم داریم شما فعلا باید جای خودتان خدمت کنید تا ببینیم در آینده چه می توان کرد.به محض اینکه کلاس دو تا شد شما راخبرخواهم کرد.

اول مهر که شد متوجه شدم پرسنلی کم سابقه اما نور چشمی را فرستادند همون مدرسه ای که مدنظر من بود تا فعلا بیکار بگردد و همینکه دو تا شدن کلاس قطعی شد بفرستنش سر کلاس که البته در نهایت هم همان شد و سر من با سابقه بی کلاه ماند. 

 

نور چشمی

مدیری ازمعلم نور چشمی پرسید:فلانی،مگه اومدی شهر؟جواب شنید:چند سالی می شود.مدیر گفت:چه خبر،تا الان کجا بودی؟معلم گفت:خودشون منو ازدهات آوردند شهروچند سالی هم هست که می فرستند مدارس مختلف وماهم خدمت می کنیم.مدیر گفت:پارتی داری؟معلم :اییییییییییییییی!مدیرگفت:امسال کجایی؟معلم:فلان جا.مدیر با تعجب:این که مدرسه ی منه،ابلاغ کدوم پایه را داری؟معلم:قراره مدیربشم.مدیر گفت:مدیر که منم.معلم گفت:پس مدرسه را تحویل بره.مدیر گفت:مگه کشکه!معلم گفت:آره،اینم ابلاغ!چرا تعجب می کنی،مگه همین طوری مدیر نشدی،امشب برودرخونه ی رئیس ودمشو ببین تا یه جایی دیگه برات ردیف کنه. فقط بجنب که اگه نری ممکنه بفرستنت سر کلاس واونوقت مجبوری تدریس کنی و پدرت دربیاد!

آخر خدمت

یک روز از معلمی پرسیدند:چرا سازماندهی شرکت نکردی؟گفت:برو بابا!امتیاز،صف و سازماندهی مال افراد ناتوان،بی پارتی و دلخوش هست.من قبلا جایم را تعیین کرده ام و الان هم خوشم نیاید عوضش می کنم.

و این معلم به کوری چشم سایر فرهنگیان به همین روال سی سال خدمت کرد ،بازنشسته شد و ککش هم نگزید!

مجتمع های من در آوردی آموزشی

بنده خدا به ضرب پارتی رئیس مجتمع من در آوردی آموزشی شده تا مزایا،راحتی و امکان ادامه تحصیل داشته باشدحالا مدام غرمی زند که کی باشه درسم تموم بشه و از این مقطع ابتدایی لعنتی خارج بشم.تازه مدعی هم هست که همکارای مقطع ابتدایی علاوه بر داشتن روحیات بچه گانه به لحاظ ظاهرهم عقب افتاده تر از سایر مقاطع هستند.آرزویش را هم به صراحت میگه که دوست داره تو دبیرستان خدمت کنه و ازابتدایی به هر نحوی خارج بشه.البته عقایدش روهم عملی کرده ،دفتر جداگانه،میز جداگانه،عدم تماس مستقیم با معلمهای ابتدایی و...

یکی نیست به این خانم محترم پر افاده بگه:آخه به اصلاح فرهنگی!تا الان هر چی داشتی و داری از دولتی همین به قول خودت جماعت عقب مانده بوده و به خاطر خرتو خری همین مقطع است که افرادی چون شما را این ور یا انور مدیر می زارند تا برای دیگران تعیین تکلیف کنی و فاز منفی بدی.اگر نبودهمین سادگی ابتدایی که خبری هم ازبساط امپراطوری  شما نبود!

طفلکی معلم ها ودانش آموزان که محکومند به خدمت زیر دست این قبیل آدما نماها وعرض خسته نباشیدبه اونایی که این طورنفله ها  رو رئیس می زارند و هیچ نظارتی هم بر سکناتشون نمی کنند!