آدم نخستین

از همان بدو خلقت که غار نشینان اشکال بر در و دیوار می تراشیدند ،ضرورت وجود آدم نخستینـــــی به نام معلم ابتدایی احساس گردید.

آدم نخستین

از همان بدو خلقت که غار نشینان اشکال بر در و دیوار می تراشیدند ،ضرورت وجود آدم نخستینـــــی به نام معلم ابتدایی احساس گردید.

بوی ماه مهر

خودش را ازتن و پیراهن درمی آورد تا به رقیبش برسد.انواع و اقسام مانتوها به رنگهای مختلف به تن می کند تا بیشتر به چشم آید.تنها تفاوت اساسی اش با دیگر معلم اول ابتدایی،حرافی و نهضتی بودنش است.

بیش از حد سعی در قبولاندن خودش به دیگران دارد.مدام از خود و شیوه های تدریسش تعریف می کند.به ضرب اقسام آرایش سعی در زیبایی چهره دارد.برای خودنمایی بیش ازهمه ی معلم ها در مراسم گوناگون ظاهر می شود.جنب و جوشش باعث استرس در همه می شودو از هر فرصتی برای چیدن دانش آموزان خوب در کلاسش دریغ نمی کند.اما در عوض،خانم معلم ابتدایی دیگر که فارغ التحصیل از تربیت معلم است مانتویی خوش رنگ به رنگ آسمون به تن کرده و با صبوری و متانت و بدون هیچ دغدغه ای مشغول خوش و بش با شاگردان است.

با اینکه آرایش خاصی ندارد اما چهره ی نیکویش سبب آرامش مخاطبانش می شود.وظیفه ی خود را خدمت می داند و معتقد است به هر دانش آموزی باید فراخورذهنش آموزش داد.آهسته وشمرده سخن می گوید طوریکه همه راوادار به آرامش و گوش دادن می نماید.

نتیجه اینکه:خیلی ازاولیا ترجیح می دهند دانش آموزشان درکلاس خانم مانتوآبی باشند تا آن یکی دیگر.هر چند مدیر مدرسه آن یکی دیگر را بخاطر اینکه هم دوره اش درنهضت بوده کاراتر معرفی می کند اما نظراولیا چیز دیگریست.انگاری هنوزهستند افرادی که فقط به ظاهروشاتان پاتان اهمیت نمی دهند.

مدبریت مدیران

اگر حسب اتفاق معاون یک مدیرشدید به یاد داشته باشید با توجه به اینکه اکثر مدیران از بهره هوشی پایین یا منفعلی برخوردارند و به جز توانائی خاصشان در پاچه خوری و تملق عملا کارایی ندارند و ازدیگر خصوصیات آنان تاثیر پذیری محض شان است پس لطف کرده آنچنان رفتار نمایید که تا حد امکان خلق و خوی انسانی در این دسته ازموجودات برانگیخته و فعال شود.

بیاد داشته باشید که اکثر مدیران آموزش و پرورش چون ازدماغ فیل افتاده اند نمی توانند نصیحت پذیر باشند ولی می توان آنها را با رفتار مودبانه توام با تحکم یا حتی آوردن تمثیل هایی ازعملکردهای موفق تحت تاثیر قرار داد وصاحب جنبه نمود.

معرفی کتابهای کم قطر متناسب با سطح فکر مدیران یا نوشتن جملاتی که آنها را به تفکر منطقی وا دارد و نصب در میدان دید آنها می تواند کمک بزرگی برای آنان به حساب آید.قرار دادن گل وگیاه در فضای کاری مدیران و اطلاع رسانی در خصوص شرایط نگهداری از آنها باعث تلطیف روحیه ی این افراد می گردد.نوشتن جملات غیر کلیشه ای وغیر متد اول در سایزهای کوچک و قابل تحمل نقل شده از افراد مطرح دنیا یا ارسال این چنین جملاتی درقالب پیامک به صورت مرتب به مدیران می تواند تاثیرگذارباشد.

تعریف حکایت مدیران موفق دنیا به صورت خصوصی می تواند احساس خوبی به بار آورد.آشنایی با شبکه های اجتماعی ارتباط با دیگران هم می تواند بسیار برای مدیران شگفت آور و مشغول کننده باشد و به خاطر داشته باشید که اکثر مدیران صرفا به خاطر ناتوانی و نداشتن مهارت و دانش لازم ،قادر به ورود به شبکه های اجتماعی نمی باشند وگرنه اگر کسی به آنان خط و مشی درست را ارائه دهد می توانند در این زمینه رشد چشمگیری نمایند چرا که وقت و امکانات کافی دراختیارشان می باشد.

وقتی فضا را مهیا یافتید با نمایش فیلم های مطرح دنیا و انجام وظیفه در خصوص نقد و تفسیر فیلم ،حال و هوای مدیر مربوطه را عوض نمایید ولی بیادداشته باشید که مقاومت سنتی و اصولا عدم درک مفهوم فیلم می تواند تقویت کننده ی مقاومت آنان باشد.

تعریف کردن سرنوشت خانواده های سرشناس شهرو شرح عملکرد موفقیت آمیزشان باعث هم ذات پنداری آنان شده به نحویکه باعث تفکروواقع گرایی آنان خواهد شد.

سعی نمایید الگویی برای نشاط آنان شوید و با ایجاد وابستگی ذهنی ،عقاید و باورهای درست اجتماعی را به او منتقل کنید.

شاید برای خیلی ها اینچنین به نظر آید که بر طبق نوشته های فوق ،مدیران آموزش و پرورش به نوعی دچار عقب ماندگی ذهنی و افکار می باشند که باید با عرض تاسف ابراز داشت که به واقع اینچنین نیز می باشد.اگر مواردی به غیر این مشاهده فرمودید شک نکنید که مدیر مربوطه تجربه پذیری موفق داشته یا حاصل رشد و نمو در یک خانواده ی درست و حسابی و با اصالت می باشد که خیلی بعید به نظر می رسد.

باری وضعیت اسف برانگیز مدیرتهای فعلی و نوع عملکردشان به غیر از این به ذهن متبادر نمی سازد و بدتر از همه اینکه مدیران جوانی هم که سرکار می آیند به اشتباه دنبال رو مدیران اسقاطی قبلی  می شوند که آفتی برای سیستم می شوند وبه نوعی فاصله ی تا مرز واقع را غیر قابل دسترسی تر می نمایند.

در نهایت امیدواریم روزی برسد که مدیران جوان و خلاق جای مدیران فعلی رابگیرند تا شاید بتوان هر چه زودتر در جهت اصلاح روشهای نادرست گذشته گام برداریم.

 

عبرت

اصولا وقتی پروژه ای به ثمر می رسد عده ای کارشناس دلسوز در پی آن هستند که مشکلات پیش بینی نشده یا نواقص احتمالی  حین اجرا را برطرف نمایند یا بابه کارگیری تجربیات درصدد برآیند تا ازاشتباهات مجدد جلوگیری به عمل آورند.اما درآموزش و پرورش یا حس عبرت گیری و تجربه اندوزی نیست یا اینکه به کل تفاوتی نمی کند که چه اتفاقی خواهد افتاد و معمولا روز مرگی و باری به هر جهت راهکار آنی تلقی می شود.وقتی آموزش و پرورش مدتی و به هرجهت بدون داشتن وزیرمسیرمعمول خویش را می پیماید یا مثلا خدمات بیمه ی تکمیلی با نواقص کم و بیش خود تداوم می یابد اگر کارشناس یا دلسوزی یافت شود بی شک در پی آن خواهد بود که چرا نبود وزیر تاثیری در روند آموزش ایجاد نمی کند یا چگونه می توان مشکلات بیمه را به نحوی حل نمود که بیماران دیگر با آن مواجه نشوند.

اما با آمدن هروزیرجدید یاعقدهرقرداد تازه بر مشکلات افزوده می شود و بستری به وجود خواهد آمد که مصایب و امور پیچیده تر خواهد شد و اصلاو ابدا چیزی به نام عبرت آموزی یا تجربه اندوزی برای رفع موانع مطرح نخواهد شد ونتیجه این می شود که شاهدیم.کوتاه سخن اینکه با گذشت هر لحظه وضعیت فعلی آموزش و پرورش در جهت تنزل جریان می بابد و اوضاع بدتر خواهد شد.اینکه چرا اینگونه می شود بی تعارف به علت اینست که از مسئولیت پذیری در مدیران خبری نیست و اشتباهات تکراری سبب می شود که فاصله ی ما با حداقل های مورد انتظار زیاد می شود.

اصلا به این کاری نداریم که بیمه طلایی فرهنگیان چرا دچار نواقص فعلی شده اما همین قدرواقفیم که بیمه ی فعلی نه تنها نمی تواند مرهمی برای درمان باشد بلکه عدم تعهد آن سبب ساز مشکلات بیشتری درآینده خواهد بود.اگر عده ای در صدد اصلاح امور به عنوان مثال از طریق استیضاح وزیرهستند باید گزینه ای را مد نظر داشته باشند که بهتر از موقعیت فعلی باشد وگرنه تعویض بدون جایگزین مجرب بر مشکلات خواهد افزود.

وحشتناک ترین حالتی که می توان متصور شد همین است که متاسفانه مرسوم می باشد یعنی اینکه برای کادر آموزشی اصلا تفاوتی نمی کند که چه کسی در مصدرتصمیم گیریهای کلان آموزشی قرار دارد و این بدترین وضعیت ممکن در فرآیند آموزش می باشد و متاسفانه کادر آموزشی زمانی پی به مدیریت بالادستان خویش می برند که به علت تصمیم گیریهای نابجا و بعضا نادرست آنان دچار مشکلات می شوند مثل همین بیمه ی بی سر و تهی که گرفتارش می باشند.

جان کلام اینکه اگرهرکسی که پستی در آموزش وپرورش اشغال می کند سعی در جهت اصلاح نواقص قبلی داشته باشد و وقت و بیت المال را در جهت روزمرگی هزینه ننماید بزرگترین گام را در جهت انجام وظیفه برداشته ودراین راستا هم مطمئن باشید که برای زیردستان فقط وفقط بهتر شدن اوضاع و کارایی توفیر می نماید نه اینکه چه کسی وبا چه سابقه یا مرامی برایش تصمیم گیری نماید!  

خالصانه


همه چی از اونجا شروع یا شایدم تموم شد که طبق یک بخشنامه جدید قرار شد هر کی بالای سی سال خدمت کرده و رئیس یک مجتمع هم بوده یا باید بازنشسته بشه یا مجبوره که دیگه رئیس نباشه و تشریف ببره سرکلاس.

و همین رئیس مجتمعی که مدام دم از خدمت خالصانه می زد وعلیرغم سی و سه سال خدمت مانند کنه ول کن ریاست نبود تقاضای بازنشستگی اجباری کردو حتی حاضر نشد برای یکسال هم که شده درکسوت یک معلم ساده قدم به کلاس بگذارد.

راستی هم که بعد یک عمر خدمت راحت و بی دغدغه ،دریافت مزایای آنچنانی ،پارتی بازیهای مکرروعدم کارایی لازم خیلی مشکله که خواسته باشی نون حلال بخوری و آقا بالا سرداشته باشی!

نتایج آزمون تیزهوشان ششم

بالاخره نتایج تیزهوشان اعلام شد وعلیرغم سهمیه ی ازقبل تعیین شده تعدادکمتری پذیرفته شدند.نتایج نیزبه مثابه ی خود آزمون کاملا استرس زا وناامیدکننده بود وخلاف هرآزمون استانداردی فرصتی برای اعتراض داده نشدومسئولین ارائه کارنامه نیز تاکید می داشتند به اعتراض ها ترتیب اثری داده نخواهد شد.

هرچند دیدن این صحنه ها ظاهرا برای برگزارکنندگان و بانیان آزمون تیزهوشان کاملا عادی است اما اگر قرار به وجدان بیداری باشد البته اگرباشدچنین صحنه های تاثر باری مشاهده گردید:پدری ملتمسانه خواهان تعیین تکلیف بود چرا که فرزندش نه درلیست تیزهوشان و نه درمیان اسامی ردشدگان بود!مادری کارنامه ها،تقدیر نامه ها و گواهی های فراوان با رتبه های ممتاز شهر،استان و کشوری دانش آموزش را بروی میز مسئول مربوطه ولو کرده و خواهان توضیح نامبرده بخاطرعدم قبولی فرزندش است.عملا هیچ مسئول مسلطی یافت نمی شد که درخصوص بندهای گوناگون کارنامه ها اشراف داشته باشد و بتواند موارد آنرا توضیح یا توجیه نماید و معمولا به نمی دانم بسنده می کردند.مادری فرزندش راغرق بوسه کرده چرا که درهیچیک ازآزمونهای مرحله ای و آزمایشی به غیرازنمره ی متوسط روبه پایین نیاورده ولی اینک ودرعین ناباوری قبول شده درحالیکه نفر اول آزمونهای تستی وکلاسی در تیزهوشان قبول نشده.خانمی با چهره ی مستاصل از دیدن سایر قبول شدگان و غیر قبول شدگان در حیرت است چرا که فرزند شاگرد اول مشغول به تحصیلش درمدرسه پایین شهرقبول نشده زیرا تمکن مالی لازم رانداشته که از کلاسها وامکانات آنچنانی بهره مند باشد.مسئول اعلام نتایج بخاطرعدم برخورداری از دانش لازم در جهت استفاده ازنرم افزارپی دی اف خوان هرلحظه برتعداد مراجعه کنندگان واسترس زدگان می افزود.

حال با اعلام نتایج عجیب غریب تیزهوشان حساسیت و نگرانی برای قبول شدن درآزمون نمونه دو چندان شده است.عده ای ازوالدین که فکرمی کنند به حقشان نرسیده اند تصمیم دارند فردا درمقابل اداره کل استان تجمع نمایند.تعداد زیادی ازاولیا هم که درصف انتظاربرای اعلام نتایج بوده انداز نام نویسی فرزندشان درمدارس عادی بازمانده اند زیرا ناز مدیران این روزها غوغا می کند.تداخل در اعلام نتایج تیزهوشان و نمونه سبب سردرگمی دانش آموزان و والدین آنها شده است.

پدردانش آموز اول کلاس های تیزهوشان مدعی است که فرزندش از خجالت و خودخوری ناشی ازعدم قبولی پای ازخانه بیرون نمی گذارد.کل حضارازمسئولین وخانم ها وآقایون قادر نیستند با دلدارهای خود از اشک ریزی بدون وقفه ی یک دانش آموزجلوگیری نمایند.

بعد این مشاهدات که به یقین خیلی ها آنها را تجربه یا دیده اند نکته ی قابل تامل تر اینست که هیچکس جوابگوی این نابسامانی ها ،ناهماهنگی ها و استرس ها نیست.یک سازمان عریض و طویل آنهم با نام سمپاد با کلی کارمند قادر نبود طوری برنامه ریزی نماید که قبول شدگان احتمالی تیزهوشان مجبور نشوند برای آزنون نمونه دولتی هم وقت بگذارند.تکلیف این همه هزینه ی گزاف و اتلاف وقت برای جدا سازی بی مورد وغیرضروری دو آزمون تیزهوشان و نمونه دولتی آنهم با نتیجه ی بلاتکلیف چیست!؟آیا واقعا یک متوسط الهوش در این سازمان سمپاد پیدا نمی شود که با یک برنامه ریزی صحیح مانع از تداخل در اعلام نتایج شود؟آیا واقعا مقام مسئولی نباید پاسخگوی دشواری و نابسامانی شرایط حاضرباشد؟آیا این همه مصایب نشان از آن ندارد که هر سال عوض بهبود شرایط داریم بیشتر گرفتار معضلاتی در این راستا می شویم بدون آنکه تجربه ای بیندوزیم یا به کار ببریم؟آیا ناظرینی نیستند که بر روند اجراو اعلام نتایج نظارت داشته باشند؟آیا نباید شرایط و بستر مناسب و یکسان برای همه ی شرکت کنندگان در چنین رقابت پیچیده ای فراهم آید؟آیا وقت آن نرسیده که اراده ای جدی در خصوص برچیدن بساط این نابسامانی ها و ناعدالتی ها ورود نماید؟

مشاهده و اطلاع از پیامدهای اعلام نتایج با شرحی که رفت فقط می تواند این نکته را یاد آوروالدینی شود که غصه ی فرزندشان را می خورند.اولیا محترم با توجه به نواقص غیر قابل انکاری که در آزمونهای نمونه و تیزهوشان وجود دارد و با عنایت به اینکه تا به اینک هیچ کس پاسخگوی مشکلات به وجود آمده نبوده و نخواهد بود و انگاری اراده ای محکم نیز یافت نمی شود که جلو این ضرر های سازمان یافته را بگیرد بنابراین پیشنهاد ما به شما اینست که اگر فرزندتان از لحاظ درسی در حد متوسط یا حتی خوبی قرار دارد از حضور دراینچنین رقابتهای سراسراسترس زا اجتناب نماید ودرعوض با یک برنامه ریزی خوب و دقیق وبا استفاده ازامکاناتی ناشی از صرفه جویی ودرکمال آرامش طی طریق زندگی وتحصیل نماید واجازه ندهید گلهای زندگیتان با شرکت وحتی قبولی در چنین آزمونهای کذایی برای یک عمرنگرانی را با خود به دوش کشند.

به امید آنکه هرچه زودتر خیلی ها ازخواب غفلت برخیزندو با به هم پیچیدن طوماراین آزمونهای نادرست، افکارواذهان سالم وبدون دغدغه را برای نونهالان این سرزمین به ارمغان آورند.